قلمدو ش کردن


معنی انگلیسی:
to carry astraddle on ones shoulders

فرهنگ فارسی

( مصدر ) سوار کردن کسی را بر شانه ( دوش ) خود .

پیشنهاد کاربران

کسی را بر دوش نشاندن. برشانه نشاندن کسی. دوش سواری دادن.
نمونه: پسرک گل محمد راکه قلمدوش می کرد گفت. ( کلیدر ج ۹ص ۲۶۹۵ ) محمدجعفر نقوی
piggyback

بپرس