قلم یا خامه راندن ؛ نوشتن. ( ناظم الاطباء ) :
نه هر که باشد چیره براندن خامه
دلیر باشد بر کار بستن خنجر.
مسعودسعد.
چو خطش قلم راند بر آفتاب
یکی جدول انگیخت از مشک ناب.
نظامی.
بارها شد مرا خدا خواندی
... [مشاهده متن کامل]
گفتمت این چنین مگو که خطاست
باز دیدم که چون قلم راندی
همه کس در نوشته تو خداست.
صادق سرمد.
نه هر که باشد چیره براندن خامه
دلیر باشد بر کار بستن خنجر.
مسعودسعد.
چو خطش قلم راند بر آفتاب
یکی جدول انگیخت از مشک ناب.
نظامی.
بارها شد مرا خدا خواندی
... [مشاهده متن کامل]
گفتمت این چنین مگو که خطاست
باز دیدم که چون قلم راندی
همه کس در نوشته تو خداست.
صادق سرمد.