قلم زن. [ ق َ ل َ زَ ] ( نف مرکب ) قلم دست. ( آنندراج ). اشاره به نویسنده باشد. ( برهان ) : قلم زن که بد کرد با زیردست قلم بهتراو را به شمشیر، دست.
نظامی ( از حاشیه برهان چ معین از فرهنگ نظام ).
|| به معنی مصور نیز آمده. ( غیاث اللغات از سراج ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - نویسنده : قلمزن که بد کرد با زیر دست قلم بهتر او را بشمشیر دست . ( نظامی فرنظا ) ۲ - نقاش : بطح خویش حیرت زند دست که از هیچش قلمزن نقش چون بست ۳ ? - صنعتگری که کار او قلمزنی است .