قلقند

لغت نامه دهخدا

قلقند. [ ق َ ق َ] ( معرب ، اِ ) صبغی است اساکفه را. ( اقرب الموادر ). زاج سرخ را گویند. و بعضی زاج کبود را گفته اند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) . ماده ای است بین شب و زاج. رجوع به نخبة الدهر دمشقی ص 80 شود. زاج سبز. ( تحفه حکیم مؤمن ). نوعی از زاج است به رنگ سبز. ( ذخیره خوارزمشاهی ) ( فرهنگ شعوری ج 2 ورق 22 الف ). رجوع به قلقنت و قلقطار شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس