قلقطار

لغت نامه دهخدا

قلقطار. [ ق ُ ق ُ ] ( معرب ، اِ ) صمغی است از اساکفه مثل قَلقَنت ، قَلقَند و ازآن است زاج. ( اقرب الموارد ). رجوع به قلقنت شود. زاج شتر دندان. ( آنندراج ). قلقطار به فتح دو قاف و در ماهیت آن اختلاف است اکثر زاج اصفر و بعضی زاج سفید شتر دندان و بعضی زاج اصفر مایل به سرخی دانسته اند و بهترین آن خالص بسیار ریزه و براق مانند زرنیخ زودشکن است. ( مخزن الادویة ). نوعی از زاگ به رنگ زرد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). زاج زرد باشد و آن را زاج شتر دندان هم میگویند. ( برهان ) .

فرهنگ فارسی

( اسم ) زاج زرد زاج شتر دندان .

پیشنهاد کاربران

بپرس