لغت نامه دهخدا
قلفة. [ ق َ ف َ ] ( ع اِ ) آوندهای بحرانی پر از خرما و جز آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
قلفة. [ ق ُ ف َ ]( ع اِ ) قُلَفَه. غلاف سر نره. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). آن پوست که در ختنه ببرند. ( مهذب الاسماء ).
قلفة. [ ق ِ ف َ ] ( ع اِ ) مؤنث قِلف و آن پوست درخت است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قلف شود. || گیاهی است سبز که میوه ریز دارد و بار آن را شتران به حرص تمام خورند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
مونث قلف و آن پوست درخت است
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
قلفه /Qolfe/ نام های دیگر این گیاه خرفه/khorfe/ و پرپهن/ parpahn یا parpahan/ است.
قلفه دارای برگ های ضخیم آبدار سبز با ساقه های قرمز و گل های زرد یا سفید کوچک و تخم های سیاه ریز است. تخم قلفه را در شیرینی پزی برای تزیین نان برنجی و نان کشمشی و غیره استفاده می کنند.
قلفه دارای برگ های ضخیم آبدار سبز با ساقه های قرمز و گل های زرد یا سفید کوچک و تخم های سیاه ریز است. تخم قلفه را در شیرینی پزی برای تزیین نان برنجی و نان کشمشی و غیره استفاده می کنند.