قلعه احمدآباد نام قلعه ای خشتی است که در دهستان احمدآباد در مجاورت روستاهای حسین آباد خره سر و حسن بکول و قارپوزآباد ( صالحیه ) در بخش مرکزی شهرستان نظرآباد استان البرز و هفت و نیم کیلومتری شهر آبیک، جای گرفته است. بنای قلعه در فهرست آثار ملی ایران به شماره ثبت ۲۹۴۳ قرار داشته و در فهرست موقوفات سازمان اوقاف و امور خیریه کشور به ثبت رسیده است.
... [مشاهده متن کامل]
زمین های احمدآباد پیش از این جزء املاک ابوالفضل میرزاعضدالسلطان پسر مظفرالدین شاه قاجار و شوهر خواهر محمد مصدق بوده است که مصدق آن را در اواخر عهد قاجار با زمین هایی که در اراک داشت معاوضه کرد. نام این روستا توسط مصدق - که مالک آن بود - به نام پسرش احمد، «احمدآباد» نام گذاشته شد. مصدق پس از رهایی از زندان بیرجند در زمان سلطنت رضاشاه پهلوی چهار سال را در این قلعه گذراند. پس از کودتای ۲۸ مرداد نیز در پی ۳ سال حبس انفرادی در زندان لشکر ۲ زرهی ارتش، به احمدآباد تبعید شد و تا آخر عمر در آنجا تحت نظر ماموران ساواک به سر می برد.
مصدق در این باره می گوید:
دادگاه نظامی مرا به سه سال حبس مجرد محکوم کرد که در زندان لشکر ۲ زرهی آن را تحمل کردم. روز ۱۲ مرداد ۱۳۳۵ که مدت آن خاتمه یافت به جای این که آزاد شوم به احمدآباد تبعید شدم و عده ای سرباز و گروهبان مأمور حفاظت من شدند. اکنون که سال ۱۳۳۹ خورشیدی هنوز تمام نشده مواظب من هستند و من محبوسم و چون اجازه نمی دهند بدون اسکورت به خارج بروم در این قلعه مانده ام و با این وضعیت می سازم تا عمرم به سر آید و از این زندگی خلاصی یابم.
مصدق در این زمان به جز خانواده اش با کسی حق ملاقات نداشت .
علیرغم درخواست و وصیت مصدق برای دفن شدن در «قبرستان ابن بابویه»، در کنار شهدای قیام ملی سی تیر، وی در احمدآباد به طور امانت به خاک سپرده شد. در سال های حکومت محمدرضا پهلوی برگزاری مراسم بزرگداشت مصدق ممنوع بود.
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و در تاریخ ۱۵ اسفند ۵۷ یکی از بزرگترین گردهمایی های سیاسی در سالروز درگذشت رهبر نهضت ملی نفت بر مزار وی در احمدآباد برگزار شد. در این مراسم که آیت الله طالقانی سخنران آن بود، به نوشته روزنامه اطلاعات یک میلیون نفر به احمدآباد رفتند. اطلاعات در شماره همان روز در توصیف این مراسم نوشت: «امروز ایران پس از دوازده سال خون دل خوردن و خاموشی بخاطر عجز از برپایی مراسم تجلیل از شادروان دکتر محمد مصدق رهبر ملی خود باشکوهی خیره کننده یاد آن بزرگ مرد تاریخ مبارزات ضد استعماری ملل شرق را گرامی داشت. مراسم تجلیل از این ابرمرد چندان باشکوه بود که بی شک پرتو پرجلالش قرون متمادی بر صفحات تاریخ جدید ایران پرتو خیره کننده ای داشت. »
... [مشاهده متن کامل]
زمین های احمدآباد پیش از این جزء املاک ابوالفضل میرزاعضدالسلطان پسر مظفرالدین شاه قاجار و شوهر خواهر محمد مصدق بوده است که مصدق آن را در اواخر عهد قاجار با زمین هایی که در اراک داشت معاوضه کرد. نام این روستا توسط مصدق - که مالک آن بود - به نام پسرش احمد، «احمدآباد» نام گذاشته شد. مصدق پس از رهایی از زندان بیرجند در زمان سلطنت رضاشاه پهلوی چهار سال را در این قلعه گذراند. پس از کودتای ۲۸ مرداد نیز در پی ۳ سال حبس انفرادی در زندان لشکر ۲ زرهی ارتش، به احمدآباد تبعید شد و تا آخر عمر در آنجا تحت نظر ماموران ساواک به سر می برد.
مصدق در این باره می گوید:
دادگاه نظامی مرا به سه سال حبس مجرد محکوم کرد که در زندان لشکر ۲ زرهی آن را تحمل کردم. روز ۱۲ مرداد ۱۳۳۵ که مدت آن خاتمه یافت به جای این که آزاد شوم به احمدآباد تبعید شدم و عده ای سرباز و گروهبان مأمور حفاظت من شدند. اکنون که سال ۱۳۳۹ خورشیدی هنوز تمام نشده مواظب من هستند و من محبوسم و چون اجازه نمی دهند بدون اسکورت به خارج بروم در این قلعه مانده ام و با این وضعیت می سازم تا عمرم به سر آید و از این زندگی خلاصی یابم.
مصدق در این زمان به جز خانواده اش با کسی حق ملاقات نداشت .
علیرغم درخواست و وصیت مصدق برای دفن شدن در «قبرستان ابن بابویه»، در کنار شهدای قیام ملی سی تیر، وی در احمدآباد به طور امانت به خاک سپرده شد. در سال های حکومت محمدرضا پهلوی برگزاری مراسم بزرگداشت مصدق ممنوع بود.
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و در تاریخ ۱۵ اسفند ۵۷ یکی از بزرگترین گردهمایی های سیاسی در سالروز درگذشت رهبر نهضت ملی نفت بر مزار وی در احمدآباد برگزار شد. در این مراسم که آیت الله طالقانی سخنران آن بود، به نوشته روزنامه اطلاعات یک میلیون نفر به احمدآباد رفتند. اطلاعات در شماره همان روز در توصیف این مراسم نوشت: «امروز ایران پس از دوازده سال خون دل خوردن و خاموشی بخاطر عجز از برپایی مراسم تجلیل از شادروان دکتر محمد مصدق رهبر ملی خود باشکوهی خیره کننده یاد آن بزرگ مرد تاریخ مبارزات ضد استعماری ملل شرق را گرامی داشت. مراسم تجلیل از این ابرمرد چندان باشکوه بود که بی شک پرتو پرجلالش قرون متمادی بر صفحات تاریخ جدید ایران پرتو خیره کننده ای داشت. »