قلج

لغت نامه دهخدا

قلج. [ ق ُ ] ( اِ ) چهارپایی را گویند از اسب و استر و خر الاغ که هر دو پایش از یکدیگر جدا و دور باشد و مهره های زانویش نزدیک و به هم پیوسته چنانکه به هنگام راه رفتن بر هم ساید، و دستهای این چنین را سگدست میگویند. ( برهان ) ( آنندراج ).

قلج. [ ق ِ ل ِ ] ( ترکی ، اِ ) شمشیر و سیف. ( دزی ج 2 ص 392 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) چهارپایی ( اسب استر خر ) که دو پایش از هم جدا و دور باشد و مهره های زانوانش نزدیک و بهم پیوسته چنانکه بهنگام راه رفتن بر هم ساید .

فرهنگ معین

(قَ ) [ تر. ] (اِ. ) شمشیر.
(قُ ) (اِ. ) چهارپایی (اسب ، استر، خر ) که دو پایش از هم جدا و دور باشد و مهره های زانوهایش نزدیک و به هم پیوسته ، چنان که هنگام راه رفتن برهم ساید.

پیشنهاد کاربران

نام غلام جلال الدین منکبرنی، سلطان دودمان خوارزمشاهیان

بپرس