قلب کار

لغت نامه دهخدا

قلب کار. [ ق َ ] ( ص مرکب ) سازنده زر یاسیم قلب یا زری که در میانه آن مس یا روی بود و برروی آن طلا یا نقره باشد. ( از آنندراج ) :
خاقانیا ز بغداد اهل وفا چه جویی
کز شهر قلب کاران این کیمیا نخیزد.
خاقانی.
هر کجا قلب کار دزد بود
گر سیاست کنند مزد بود.
میرخسرو ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. کسی که سیم و زر ناسره به کار ببرد: خاقانیا به بغداد اهل وفا چه جویی / کز شهر قلب کاران این کیمیا نخیزد (خاقانی: ۸۵۱ ).
۲. کسی که پول قلب سکه بزند.

پیشنهاد کاربران

بپرس