قلانش

لغت نامه دهخدا

قلانش. [ ق َ لان ْ ن ُ ] ( اِ ) نباتی است مسمی به خوخ المروج جهت مشابهت به آن در رنگ و برگ و شاخه ها مگر آنکه برگ این از آن کوتاه تر و اندک عریض تر و گرههای قصب این نزدیک به هم و منبسط بر روی زمین به خلاف آن ، و اهل مصر به جای چوب در استسقای آب استعمال مینمایند و بسیاری آب نیل را بدان میکشند و به زراعت و غیره میدهند، و مزه آن تفه با اندک لزوجت است ، و شیخ ابن بیطار گفته عصاره آن چون بیاشامند جهت نفث الدم مفید و جهت نزف الدم نیز حمولاً نافع و فعل آن در این باب مانند دوایی است که به یونانی لوسیماخیوس نامند و گویا نوعی ازآن است. ( مخزن الادویه ). نوعی گیاه که آن را به عربی خوخ المروج گویند و از آن دارویی سازند که نفث الدم را مفید باشد و نزف الدم را بند آرد. ( دزی ج 2 ص 387 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس