قلانسی
لغت نامه دهخدا
قلانسی. [ ق َ ن ِ ] ( اِخ ) جعفربن محمد. از راویان است. ( ریحانة الادب ).
قلانسی. [ ق َ ن ِ ] ( اِخ ) حسن بن مختار. از راویان است. ( ریحانة الادب ).
قلانسی. [ ق َ ن ِ ] ( اِخ ) حسین بن مختار. از راویان است. ( ریحانة الادب ).
قلانسی. [ ق َ ن ِ ] ( اِخ ) محمدبن احمدبن خاقان. از راویان است. ( ریحانة الادب ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به قلانس کلاهدوز کلاه فروش .
فرهنگ معین
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] قلانسی (ابهام زدایی). قلانسی ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • آدم بن محمد قلانسی بلخی، مُحدّث سده ۳ق/۹م• ابن قلانسی، مورخ، ادیب و دیوان سالار دمشقی، ملقب به «الرئیس الاجل»، «الشیخ العمید» و «عمیدالدین»• خالد بن ماد قلانسی، راوی و محدّث امامی• عبدالله بن محمد قلانسی نسقی، یکی از واعظان و دانشمندان خاندان «قلانسی»• محمد بن بهرام بن محمد قلانسی سمرقندی، از طبیبان قرن ششم و یا هفتم هجری
...
...
wikifeqh: قلانسی_(ابهام_زدایی)
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید