قلامه
لغت نامه دهخدا
- قلامه ناخن ؛ آنچه از سر ناخن چیده شود و بیفتد، و این مثل است درباره خسیس و پست. ( اقرب الموارد ).
قلامة. [ ] ( اِخ ) ابن کامل ، ملقب به عادل. پس از پدر به سال 635 هَ. ق. سلطان مصر شد. سپس از سلطنت برکنار شد و برادرش صالح ایوب نجم الدین به جای او نشست. ( تاریخ الخلفاء ص 307 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید