قلاق

لغت نامه دهخدا

قلاق. [ ق ُ ] ( ترکی ، اِ ) گوش. ( آنندراج ).

قلاق. [ق َ ] ( اِ ) معرب کلاغ. ( لغت محلی شوشتر، خطی : راق ).

پیشنهاد کاربران

غَلّاغ = کلاغ
در گویش همدانی
در گویش تاتی قلاغ به کلاغ میگویند.
شوشتری های اصیل، واژه �قلاق� را برای �لک لک� و �حاجی لک لک� بکار می برند. شادروان علامه دهخدا که بر اساس نقل یک نسخه خطی، واژه �قلاق� را به معنی �کلاغ� در زبان شوشتری معرفی فرموده اند، قابل احترام است،
...
[مشاهده متن کامل]
شاید نویسنده آن نسخه خطی، از محلی های اصیل و سنتی شوشتر، اطلاع کمتری داشته. بهرحال امیدوارم این اظهارنظر برای برخی از خواننده های محترم سودمند باشد.

بپرس