ناخونو قلاف کردم یعنی نشون ندادیم گذاشتیم سرجاش
داش محمود قیلیف ترکی هست کلا معنیشو اشتباه متوجه شدین. قلفتی کندن یعنی لباس و پوشش رو در اوردن. قلاف کردن یعنی در جا و پوشش گذاشتن. این کلمه فارسی نیست. قیل و قیافت یعنی پوشش و لباس
ترکی از ریشه قی که این ریشه به معنی مو و پوشش هست. قیل ترکی یعنی مو. قیلیف یعنی پوشش که بیشتر برای شمشیر استفاده میشه. قیافا یعنی لباس و پوشش تن
قلف = برکندن پوست، ختنه، با پوست نخل و وقیر درز کشتی و قایق پر کردن و پوشاندن، برکندن ناخن از ریشه
پس پیشنهاد می کنم که قلاف می تواند جمع بستن هریک از این اعمال باشد.
قلاف= برکندن چند ناخن، چند خانه باهم، اشاره به چند ختنه شده، چند شکاف پر شده مثال ، ناخنها قلاف کردیم یعنی ناخنها را از ریشه برکندیم. درزهای کشتی قلاف کردیم. یعنی درزهایش را پر کرده پوشاندیم. بنابراین قلاف را برای بستن ها، هم می توان استفاده کرد. دهانها قلاف کردند یعنی دهانها را با پر کردن بستند.
... [مشاهده متن کامل]
پس پیشنهاد می کنم که قلاف می تواند جمع بستن هریک از این اعمال باشد.
قلاف= برکندن چند ناخن، چند خانه باهم، اشاره به چند ختنه شده، چند شکاف پر شده مثال ، ناخنها قلاف کردیم یعنی ناخنها را از ریشه برکندیم. درزهای کشتی قلاف کردیم. یعنی درزهایش را پر کرده پوشاندیم. بنابراین قلاف را برای بستن ها، هم می توان استفاده کرد. دهانها قلاف کردند یعنی دهانها را با پر کردن بستند.
... [مشاهده متن کامل]
پوسته