قلاغ

لغت نامه دهخدا

قلاغ. [ ق ُ ] ( اِ ) پوز و لب و دهان.( ناظم الاطباء ). اطراف و پیرامون دهان. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) پیرامون دهان گرداگرد دهان پوز پوزه .

فرهنگ معین

(قَ یا قُ ) (اِ. ) پیرامون دهان ، پوز، پوزه .

پیشنهاد کاربران

قلّاغ = کلاغ
در گویش همدانی با تشدید گفته میشود
قلاغ: کلاغ در لهجه کازرونی و اطراف شیراز
( ( قربونت برم، کهزاد از اون هفت خطای آتیش پاریه که انگشت کون قلاغ می کنه که جارچی خداش میگن. ؟ ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود. )
در گویش تاتی قلاغ به کلاغ گفته میشود.
کلاغ است به گویش کازرونی ( ع. ش )

بپرس