قل هواللهی

لغت نامه دهخدا

قل هواللهی. [ ق ُ هَُ وَل ْ لا ] ( ص نسبی ) دراهمی بود که حجاج بضرب رسانید و قل هواﷲ احد بر آنها نقش بود...پیش ازحجاج نقش دراهم فارسی بود. ( از اوزان و مقادیر مقریزی ). درمهای قل هواللهی ، اخلاصیه ، احدیه :
دلم مرغی است در قل بسته چون سنگ
چو سیم قل هواللهی مصفا.
خاقانی.
بدست رد و قبول تو چون بدست کریم
عزیز و خوارم چون سیم قل هواللهی.
سنائی.

فرهنگ فارسی

دراهمی بود که حجاج بضرب رسانید و قل هو الله احد بر آنها نقش بود .

پیشنهاد کاربران

بپرس