قفیز پر امدن

لغت نامه دهخدا

( قفیز پر آمدن ) قفیز پر آمدن. [ ق َ پ ُ م َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از به سر آمدن و آخر شدن و به انتها رسیدن مدت حیات باشد. ( برهان ) :
بشد خسته گستهم و لهاس نیز
پر آمد ز هر دو سپهبد قفیز.
فردوسی ( از فرهنگ نظام از معین در حاشیه برهان ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس