قفیز
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - واحد وزن که در اعصار و ازمنه مختلف متغیر بود : الف - واحد وزن معادل نود رطل عراقی و مساوی هشت مکوکه و هموزن بیست و چهار کیله . ب - ۱۶ رطل ۱ /۱۶ قفیز شیراز. پ - در اصطخر نصف قفیز شیراز . ت - در بیضا ۳ /۲٠ ( اصطخری ) و بقولی ۱ /۴( ابن حوقل ) بزرگتر از قفیز اصطخر ث - در کامفیروز ۲ /۵ قفیز بیضا . ج - در ارجان ۱ /۴ بزرگتر از قفیز شیراز . چ - در شاپور و کازرون ۳ /۵ بزرگتر از قفیز شیراز . ح - در فسا ۱ /۱٠ کوچکتر از قفیز شیراز . خ - در فسا ۶ من و ۳٠٠ درم در مورد گندم و در مورد بادام و جو ۶ من معمولی و قفیز برنج و نخود و عدس ۸ من . د - در نیریز قفیز جو و کشکش و ارزن ۳ رطل بغدادی و قفیز گندم بیش از این بوده است . ذ - در عراق ۳٠ من یا ۶ مکوک . ر - در مراغه معادل ۱٠ من . ز - در اهواز قفیز گندم ۷ من . ۲ - واحد مسافت و مقدار آن نیز در ازمنه و امکنه مختلف متغیر است : الف - معادل ۱۴۴ گز شرعی . ب - در تاریخ قم معادل ۱٠ عشیر و عشیر ۳۶ گز است . ج - طبق قانون مصوب ۱۳٠۴ ه.ش . یک قفیز یک دکا متر مربع . توضیح مع هذا هنوز در نقاط مختلف برای اندازه های مختلف استعمال می شود در حوالی یزد معادل ۱٠٠٠ متر مربع حساب می کنند . در جوشقان معادل ۴٠ متر مربع فقط و مترادف است با یک کیله . در گیلان ۱ /۱٠ جریب ۱٠٠ درز . یا قفیز کسی پر آمدن ( پر شدن ) . بسر آمدن زندگانی بانتها رسیدن مدت حیات : بشد خسته گستهم و لهاس نیز پر آمد زهر دو سپهبد قفیز . چون کامها بجمله یافت و قفیزش پر شد در شراب آمد و خوردن گرفت
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. واحد اندازه گیری سطح برابر با ۱۴۴ گز.
* پُرآمدن قفیز: [قدیمی، مجاز] به سر آمدن عمر: همان گر نیاید نخوانَمْش نیز / که گر زاین یکی را پُر آید قفیز (فردوسی: ۵/۲۳۷ ).
گویش مازنی
دانشنامه آزاد فارسی
قَفیز
مقیاس قدیمی ظرفیت، که مقدار آن برحسب زمان و مکان بسیار متفاوت بوده است. قدیمی ترینِ آن قفیز حجاج است که معادل صاع نبی یعنی ۳,۶۸۵ لیتر در نظر گرفته می شد. نیز مقیاس قدیمی مساحت زمین های کشاورزی، که معادل یک دهم جریب قدیم (هر جریب۱۵۹۲ متر مربع) بوده است.
مقیاس قدیمی ظرفیت، که مقدار آن برحسب زمان و مکان بسیار متفاوت بوده است. قدیمی ترینِ آن قفیز حجاج است که معادل صاع نبی یعنی ۳,۶۸۵ لیتر در نظر گرفته می شد. نیز مقیاس قدیمی مساحت زمین های کشاورزی، که معادل یک دهم جریب قدیم (هر جریب۱۵۹۲ متر مربع) بوده است.
wikijoo: قفیز
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹



زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹



در روستای رامشه اصفهان هر قفیز معادل ۱۹۸متر مربع محاسبه میشه
وهر جریب در رامشه معادل۱۹۸۰متر مربع محاسبه می شود
هر جریب ( ۱۹۸۰مترمربع ) برابر ۱۰قفیز ( ۱۹۸متر مربع ) است
وهر جریب در رامشه معادل۱۹۸۰متر مربع محاسبه می شود
هر جریب ( ۱۹۸۰مترمربع ) برابر ۱۰قفیز ( ۱۹۸متر مربع ) است
اقای علی اکبر ن
هر قفیز در رامشه معادل ۱۹۸متر مربع محاسبه میشود نه ۱۹۸۰ مترمربع
هر جریب در رامشه معادل ۱۹۸۰ متر مربع است هر ده قفیز معادل یک جریب است
به نظر میرسد متراژ هر قفیز وجریب درمکان های جغرافیایی مختلف متفاوت است
هر قفیز در رامشه معادل ۱۹۸متر مربع محاسبه میشود نه ۱۹۸۰ مترمربع
هر جریب در رامشه معادل ۱۹۸۰ متر مربع است هر ده قفیز معادل یک جریب است
به نظر میرسد متراژ هر قفیز وجریب درمکان های جغرافیایی مختلف متفاوت است
قفیز : واحدی برای اندازه گیری متراژ: ( هر صاعی را صاعی و هر قفیزی را قفیز ) ( مقامات حمیدی، مقامه ی چهارم )
قپیز و قپان ( گپیز و گپان ) با هم در پیوند است و از ریشه ایرانی کپ kap به چم دربرداشتن است . گپیز یا کفیز ، کویز، کویژ ، قفیز ، گپیچ ، کپیث ( پیمانه گندم ) نیز امده
کویژ نیز امده در ام الکتاب اسماعیلی امده
در رامشه اصفهان ، هر قفیز معادل با 1980 متر است .
در تربت حیدریه هر قفیز معادل 375 متر مربع زمین کشاورزی می باشد.