قفل زدن

پیشنهاد کاربران

قفل زدن ( برزدن ) ؛ بستن :
زدمت بر در یک قفل پناهانی
آنچنان قفل که من دانم و تو دانی.
منوچهری.
قفل زدن: [اصطلاح مداحی ] کنایه از بی شور و حال بودن مجلس است. آن گاه مجلس، برنامه مداحی را تحویل نگیرد و - به اصطلاح - گریه یا شوری نداشته باشد، مداح، می گوید: �انگار به مجلس، قفل زده اند!�.

بپرس