قفعاء

لغت نامه دهخدا

قفعاء. [ ق َ ] ( ع اِ ) گیاهی است سست و نرم. چوب یا درختی است که در آن حلقه هایی مانند انگشتری برآید بی پیوند و چون خشک گردد بیفتند. ( منتهی الارب ). درختی است. ( مهذب الاسماء ). || ( ص ) گوش درهم کشیده از بالا تا پایین سخت درهم شده ، گویا نیمه به آتش سوخته گردیده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): اذن قفعاء؛ گوشی باهم جسته. ( مهذب الاسماء ). || پای که انگشتانش به سوی کف برگردیده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || میش کوتاه دنب. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس