قفط

لغت نامه دهخدا

قفط. [ ق َ ] ( ع مص ) فراهم آوردن میان دو کرانه کس. || برجستن نر بر ماده هرچه باشد، یا خاص به ذوات الظلف است. فعل آن از نصر و ضرب است. ( منتهی الارب ). فراهم آمدن پرنده نر با ماده. ( از ذیل اقرب الموارد ). || پاداش دادن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ): قفطنا بخیر؛ کافَاءَنا. ( اقرب الموارد ).

قفط. [ ق ِ ] ( اِخ ) شهری است به صعید مصر که از زمان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام بر علویان وقف است. ( منتهی الارب ) ( معجم البلدان ).

دانشنامه عمومی

قفط نام شهر و شهرستانی در استان قنا مصر است.
عکس قفط
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس