قفط. [ ق َ ] ( ع مص ) فراهم آوردن میان دو کرانه کس. || برجستن نر بر ماده هرچه باشد، یا خاص به ذوات الظلف است. فعل آن از نصر و ضرب است. ( منتهی الارب ). فراهم آمدن پرنده نر با ماده. ( از ذیل اقرب الموارد ). || پاداش دادن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ): قفطنا بخیر؛ کافَاءَنا. ( اقرب الموارد ). قفط. [ ق ِ ] ( اِخ ) شهری است به صعید مصر که از زمان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام بر علویان وقف است. ( منتهی الارب ) ( معجم البلدان ).