قعل

لغت نامه دهخدا

قعل. [ ق َ ] ( ع اِ ) چوبی که زیر شاخهای سبز رَز نهند. ( منتهی الارب ). وآن را مشحط نامند. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) پستک زفت نافرجام. ( منتهی الارب ). الرجل القصیر، و فی اللسان : الرجل القصیر المشئوم. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

قعل. [ ق َ ] ( ع اِ ) چوبی که زیر شاخهای سبز رَز نهند. ( منتهی الارب ) . وآن را مشحط نامند. ( اقرب الموارد ) . || ( ص ) پستک زفت نافرجام. ( منتهی الارب ) . الرجل القصیر، و فی اللسان : الرجل القصیر المشئوم. ( اقرب الموارد ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
صبر عقلایی صبر در اشتباه استدلالی طرف