قعبه
لغت نامه دهخدا
قعبة. [ ق ُ ب َ ] ( ع اِ ) شکاف کوه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || کوه. ( منتهی الارب ).
قعبة. [ ق َ ب َ ] ( ع اِ ) دبه مانندی است مر زنان را که در وی طیب و بوی خوش نهند. || ظرفی است با سرپوش که در آن پِست و مانند آن نهند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید