قطیعی
لغت نامه دهخدا
قطیعی. [ ق َ ] ( اِخ ) ابراهیم بن محمدبن هیثم. وی در قطیعه ٔعیسی سکونت گزید و از منصوربن ابی مزاحم و ابومعمر هذلی و عمر و ناقد و جز ایشان روایت کرد و از او ابوعبداﷲ محاملی و دیگران روایت دارند. ( معجم البلدان ).
قطیعی. [ ق َ ] ( اِخ ) احمدبن جعفربن احمدبن مالک ، مکنی به ابوبکر. وی از عبداﷲبن احمدبن حنبل و ابراهیم حربی و جز ایشان روایت کند و از او عبداﷲ حاکم و ابونعیم حافظ و جز ایشان روایت دارند و از طریق او مسند احمدبن حنبل روایت شده است. او به سال 368 هَ. ق. وفات کرد. نسبت وی به قطیعةالرقیق است. ( معجم البلدان ). رجوع به قطیعةالرقیق شود.
قطیعی. [ق َ ] ( اِخ ) احمدبن عمربن حسین ، مکنی به ابوالعباس. یکی از فقیهان و واعظان حنبلی است و به قطیعه عجم منسوب است. ( معجم البلدان ). رجوع به قطیعه عجم شود.
قطیعی. [ ق َ ] ( اِخ ) اسماعیل بن ابراهیم بن معمر. یکی ازروات ثقه و بغدادی است. گویند وی به قطیعه ربیع منسوب است. ( معجم البلدان ). رجوع به قطیعه ربیع شود.
قطیعی. [ ق َ ] ( اِخ ) محمدبن عمربن حسین ، مکنی به ابوالحسن. از محدثان است. وی از ابوالعباس احمدبن محمدبن عبدالعزیز روایت کند و تاریخی از بغداد گرد آورده. تولدش به سال 546 هَ. ق. اتفاق افتاد. او به قطیعه عجم منسوب است. ( معجم البلدان ). رجوع به قطیعه عجم شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید