قطیع
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - گله گوسفندان رمه گاوان جمع : اقطاع قطعان قطاع جمع الجمع : اقاطیع ۲ - تازیانه جمع : قطعائ ۳ - شاخی که از آن تیر سازند جمع : قطعان اقطعه قطاع ۴ - آنچه از درخت بریده شود و زود آتش گیرد ۵ - بخش اول شب ۶ - مانند همتا .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. قسمت اول شب.
۳. [جمع: اقاطع] آنچه از درخت بریده شود، شاخۀ درخت.
۴. نظیر، همتا.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید