قطوف

لغت نامه دهخدا

قطوف. [ ق ُ ] ( ع مص )به معنی قَطاف. ( اقرب الموارد ). رجوع به قطاف شود.

قطوف. [ ق ُ ] ( ع اِ ) ج ِ قِطْف ، به معنی خوشه انگور. || ج ِ قَطَف. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قطف شود.

قطوف. [ ق َ ]( ع ص ) تنگ گام. آهسته رو. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): دابة قطوف ؛ ستور تنگ گام آهسته رو. ( منتهی الارب ).

قطوف. [ ق َ] ( اِخ ) نام اسب جابربن مالک شمخی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع قطف خراشها .

فرهنگ عمید

= قَطْف

پیشنهاد کاربران

بپرس