قطو

لغت نامه دهخدا

قطو. [ ق َطْوْ ] ( ع مص ) گران رفتار شدن. || آواز کردن مرغ سنگخوار تنها قطاقطاء ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ): قطا القطا؛ صوتت وحدها بقولها قطاقطا. ( اقرب الموارد ). || گام نزدیک نهاده رفتن از نشاط. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس