قطنه

لغت نامه دهخدا

( قطنة ) قطنة. [ ق ِ ن َ ] ( ع اِ ) آنچه با شکنبه باشد و آن را ذات الاطباق نامند، و نزد عامه رمانه است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

قطنة. [ ق َ طِ ن َ ] ( ع اِ ) قِطْنة است. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قِطْنة شود. || گوشت مابین دو ران. ( اقرب الموارد ).

قطنة. [ ق ُ ن َ ] ( ع اِ ) پاره ای از پنبه. ( اقرب الموارد ). پنبه پاره ، و این اخص است از قطن. ( منتهی الارب ).

قطنة. [ ق ُ ن َ ] ( اِخ ) ( ثابت... ) ابوالعلأبن کعب عتکی است. چشم وی در وقعه سمرقند آسیب دید و در آن پنبه گذاشت. ( اللباب ).

دانشنامه عمومی

قطنه ( عربی: قطنّه ) شهری در فلسطین است.
عکس قطنه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس