قطل

لغت نامه دهخدا

قطل. [ق َ ] ( ع مص ) بریدن. ( منتهی الارب ). قطع کردن. ( اقرب الموارد ): قطل عنقه ؛ زد گردن او را. ( منتهی الارب ).

قطل. [ ق ُ طُ ] ( ع ص ) بریده. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ): جذع قطل ؛ تنه بریده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قطیل شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس