قطعیت
/qat~iyyat/
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
پایان، قطعیت، اعتقاد بعلت نهایی در گیتی
قطعیت، فلسفه عملی، فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی، مصلحت گرایی، جنبه عملی، بدیهی بودن، تعصب در اثبات عقیده خود
پیشنهاد کاربران
قطعیت:پایسته مند بودن
اطمینان:اَگمانی٬ اِستامی
اطمینان دادن:اِستاماندن:اِستاماند٬ اِستامنده٬ اِستامان٬ نام کارواژه:اِستامانش
اطمینان یافتن:اِستامیدن
اطمینان دادن:اِستاماندن:اِستاماند٬ اِستامنده٬ اِستامان٬ نام کارواژه:اِستامانش
اطمینان یافتن:اِستامیدن
There's no certainty : هیچ قطعیتی وجود نداره
نهایی شدن _ نهایی شدگی
تحقق، حتمی
ثبات
پایداری
راستی
استواری
استواری
بودشدگی، ناگزیری،