قطعات
/qate~At/
لغت نامه دهخدا
قطعات. [ ق َ طَ ] ( اِخ )دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 50 هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 13 هزارگزی باختر شوسه شاه زند به ازنا. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. 83 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و قنات و محصول آن غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
قطعات. [ ق َ طَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان آتش بیگ بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 28000 گزی جنوب باختری سراسکند و 15000 گزی خط آهن مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. 197 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع قطعه . توضیح در عربی بکسر قاف و فتح طائ است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
قطعات (هشترود). قطعات یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان نظرکهریزی بخش نظرکهریزی شهرستان هشترود واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
wiki: قطعات (هشترود)
مترادف ها
قطعات، تکه های ریز
پیشنهاد کاربران
ماژول ها
اجزا
واژه قطعه ( در اسل غته ) یک واژه آریایی است که ساخته شده از ریشه غت به مانای تکه کردن که ارب با چسباندن ع آنرا به شکل قطع درآورده است مانند شورو - شروع و تولو - طلوع. همتای واژه قطعه در سنسکریت واژه घटक ghaTaka به مانای part است که در آن پسوند کا نشانگر شکل یا شکل دهی است مانند سرکه، شبکه و مسکه ( کره خوراکی ) .
... [مشاهده متن کامل]
ریشه، واژه، کلمه، لغت، قطعن، قطعا، قطع، قطعی، گت ، گتو
واژه اوستایی *گت gat به مانای اطمینان و*گتو ( مانند ترسو ) به مانای مطمئن و گت ـَ ن ( مانند واژه اوستایی مَسن=بزرگی. مَس=بزرگ ) به مانای اطمینان یافته است. ارب واژه گت ـَ ن را به شکل قطعاً - قطعن مینویسد. دانستنی است که ارب غت کردن پارسی به مانای تکه کردن را نیز به شکل قطع مینویسد ( قطعه=غته=تکه ) .
*پیرس ( منبع ) : فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی
این واژه عربی و اوپ ( = جمع ) قطعه می باشد و پارسی آن اینهاست:
فینْداس ( فیند از سنسکریت: پیندَکَ= قطعه + پسوند اوپ سنسکریت «اس» )
پارَکان، پارَکاس ( پارَک = قطعه؛ پهلوی + «ان، اس» )
گِراوان gerãvãn، گِراواس gerãvãs ( گراو از سنسکریت: گْراوَن= قطعه + «ان، اس» )
... [مشاهده متن کامل]
ساکالان، ساکالاس ( ساکال از سنسکریت: ساکَلَ= قطعه + «ان، اس» )
فینْداس ( فیند از سنسکریت: پیندَکَ= قطعه + پسوند اوپ سنسکریت «اس» )
پارَکان، پارَکاس ( پارَک = قطعه؛ پهلوی + «ان، اس» )
گِراوان gerãvãn، گِراواس gerãvãs ( گراو از سنسکریت: گْراوَن= قطعه + «ان، اس» )
... [مشاهده متن کامل]
ساکالان، ساکالاس ( ساکال از سنسکریت: ساکَلَ= قطعه + «ان، اس» )