دیکشنری
مترجم
بپرس
قطع عضوی از بدن
مترادف ها
ablation
(اسم)
فرسایش، قطع، ریشه کنی، قطع عضوی از بدن، طرد
amputation
(اسم)
قطع عضوی از بدن
فارسی به عربی
استیصال , بتر
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها