قطره دزد. [ ق َ رَ / رِ دُ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از ابر، و آب دزد نیز گویند. ( آنندراج ) : چو دریا چرا ترسم از قطره دزد که ابرم دهد بیش از آن دست مزد.
نظامی ( از آنندراج ).
|| و بعضی آفتاب را گویند. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) ۱ - آفتاب خورشید ۲ - ابر سحاب . توضیح راجع به ابر آب دزد رک . م . معین مزدیسنا و تاثیر آن در ابیات پارسی ۳۴ .