قطبه

لغت نامه دهخدا

( قطبة ) قطبة. [ ق ُ ب َ ] ( ع اِ ) ستونه که نشانه بر وی نهند. ( منتهی الارب ). || نصل هدف. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || ستونه آهنی که بر وی آسیا گردد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قُطْب و قُطُب شود. || نوعی از گیاه. ( منتهی الارب ). گیاهی است. ( اقرب الموارد ). ج ، قُطَب. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

قطبة. [ ق ِ طَ ب َ ] ( ع اِ ) ج ِ قُطْب. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قطب شود.

قطبة. [ ] ( اِخ ) ابن عامر، از بنی سلمه خزرجی. از صحابیان است. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 238 شود.

پیشنهاد کاربران

سوید بن قطبه:
نام یکی از سرداران عرب در زمان ابوبکر که در حدودمرزهای ایران در زمان ساسانیان و بخصوص منطقه ی �ابلَّه �دست به غارت و تاراج میزد .

بپرس