قَطّان مَرْوَزی، عین الزمان حسن (مرو ۴۶۵-۵۴۸ق)
ادیب و پزشک ایرانی. ابتدای عمر را در تحصیل فقه و حدیث گذراند لیکن بیشتر توجه او به علوم اوائل بود و از آن میان در طب و هندسه و انواع حکمت تبحّر داشت. در عروض دو شجرۀ اخرب و اخرم را برای استخراج اوزان رباعی ترتیب داد. در مرو دکانی داشت که در آن به طبابت می پرداخت، لیکن سوءخلق بر او غلبه داشت و بیمارانی را که در باب مداوا پرسش هایی می کردند به دشنام می آزرد. در ۵۳۶ق که کار مملکت سنجر نابسامان شد، اتسز موقع را مغتنم شمرد و بر خراسان تاخت و کتابخانۀ قطان به غارت رفت و او چنین پنداشت که این کار به اشارت رشیدالدین وطواط بوده است. وطواط در باب تبرئۀ خود از این اتهام نامه ای به قطان نوشت که عطا ملک جوینی آن را نقل کرده است و در این باب میان دو استاد چند نامه رد و بدل شده است. در حادثۀ غزان (۵۴۸ق) قطان به دست آن ها اسیر شد. در زمان اسارت، ترکان غز را به دشنام های سخت آزرد و آن ها چندان خاک در دهان او ریختند تا بمرد. از آثار او عبارت اند از عروضی به فارسی، شجر نسب ابی طالب، کتاب الدوحة در انساب و دیگر رسائلی در طب، کتاب کیهان شناخت در علم هیئت به زبان فارسی.
ادیب و پزشک ایرانی. ابتدای عمر را در تحصیل فقه و حدیث گذراند لیکن بیشتر توجه او به علوم اوائل بود و از آن میان در طب و هندسه و انواع حکمت تبحّر داشت. در عروض دو شجرۀ اخرب و اخرم را برای استخراج اوزان رباعی ترتیب داد. در مرو دکانی داشت که در آن به طبابت می پرداخت، لیکن سوءخلق بر او غلبه داشت و بیمارانی را که در باب مداوا پرسش هایی می کردند به دشنام می آزرد. در ۵۳۶ق که کار مملکت سنجر نابسامان شد، اتسز موقع را مغتنم شمرد و بر خراسان تاخت و کتابخانۀ قطان به غارت رفت و او چنین پنداشت که این کار به اشارت رشیدالدین وطواط بوده است. وطواط در باب تبرئۀ خود از این اتهام نامه ای به قطان نوشت که عطا ملک جوینی آن را نقل کرده است و در این باب میان دو استاد چند نامه رد و بدل شده است. در حادثۀ غزان (۵۴۸ق) قطان به دست آن ها اسیر شد. در زمان اسارت، ترکان غز را به دشنام های سخت آزرد و آن ها چندان خاک در دهان او ریختند تا بمرد. از آثار او عبارت اند از عروضی به فارسی، شجر نسب ابی طالب، کتاب الدوحة در انساب و دیگر رسائلی در طب، کتاب کیهان شناخت در علم هیئت به زبان فارسی.