تئوری مدیلیانی و میلر، دربارهٔ ساختار سرمایه است و به تشکیل مبنایی برای تفکر مدرن در ساختار سرمایه کمک می کند. این تئوری بیان می کند که ارزش یک شرکت، در نبود مالیات، هزینه های ورشکستگی، هزینه های نمایندگی و اطلاعات نامتقارن، و در یک بازار کارا، تحت تأثیر نحوه تأمین مالی آن قرار نمی گیرد. [ ۱] بدین معنی که مهم نیست سرمایه شرکت از طریق انتشار سهام یا فروش اوراق قرضه تأمین شود، همچنین سیاست تقسیم سود شرکت نیز اهمیتی ندارد. تئوری مدیلیانی و میلر اغلب به عنوان اصل بی ارتباطی ساختار سرمایه با ارزش شرکت شناخته می شود. این تئوری کلیدی در یک دنیای بدون مالیات توسعه یافته است. با این وجود، درحالتی که بهره بدهی، سپرمالیاتی ایجاد می کند و با چشم پوشی از سایر اختلافات، ارزش شرکت متناسب با میزان بدهی مورد استفاده، افزایش می یابد[ ۲] و منبع این ارزش اضافی، مقدار مالیاتی است که به دلیل انتشار بدهی به جای سهام ذخیره شده است.
مدیلیانی در سال ۱۹۸۵، جایزه نوبل اقتصاد را برای این تئوری و سایر همکاری هایش دریافت کرد. میلر که استاد دانشگاه شیکاگو بود، در سال ۱۹۹۰، جایزه نوبل اقتصاد را به همراه هری مارکوییتز و ویلیام شارپ برای «کار در زمینه تئوری اقتصاد مالی» دریافت کرد.
کشاورزی را در نظر بگیرید که یک وان بزرگ پر از شیر پرچرب دارد و دو گزینه پیش رویش است؛ ۱ ) می تواند شیر پرچرب را بفروشد، ۲ ) می تواند خامه آن را جدا کرده و به قیمت بسیار بالاتری از شیرپرچرب به فروش برساند ولی آنچه برایش باقی می ماند شیر بدون خامه و کم چربی است که می تواند به قیمت بسیار کمتری از شیرپرچرب بفروشد. حال اگر کشاورز هزینه ای بابت جداسازی خامه از شیر متحمل نشود، مبلغی که از فروش خامه و شیر کم چرب به دست می آورد معادل همان مبلغی خواهد بود که از فروش شیر پرچرب عایدش می شود.
زمانی که مدیلیانی و میلر، هردو از اساتید دانشکدهٔ تحصیلات تکمیلی مدیریت صنعتی ( GSIA ) در دانشگاه کارنگی ملون بودند، تئوری مذکور را استنتاج کرده و مقاله مبتکرانه ای در این زمینه نوشتند. داستان از آنجایی شروع شد که مدیلیانی و میلر علیرغم اینکه هیچ تجربه ای در زمینه مالی شرکتی نداشتند، به تدریس آن به دانشجویان بازرگانی می پرداختند و در حین مطالعه موضوع موجود، به یک ناسازگاری و تناقض رسیدند بنابراین تصمیم گرفتند با کمک یکدیگر راز این ناسازگاری را کشف کنند. در نهایت نتیجه این شد که مقاله آن ها در مجله American Economic Review به چاپ رسید، آنچه که بعدها به عنوان تئوری مدیلیانی و میلر شناخته شد. این تئوری برای اولین بار توسط مدیلیانی و میلر در سال ۱۹۵۸ ارائه شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمدیلیانی در سال ۱۹۸۵، جایزه نوبل اقتصاد را برای این تئوری و سایر همکاری هایش دریافت کرد. میلر که استاد دانشگاه شیکاگو بود، در سال ۱۹۹۰، جایزه نوبل اقتصاد را به همراه هری مارکوییتز و ویلیام شارپ برای «کار در زمینه تئوری اقتصاد مالی» دریافت کرد.
کشاورزی را در نظر بگیرید که یک وان بزرگ پر از شیر پرچرب دارد و دو گزینه پیش رویش است؛ ۱ ) می تواند شیر پرچرب را بفروشد، ۲ ) می تواند خامه آن را جدا کرده و به قیمت بسیار بالاتری از شیرپرچرب به فروش برساند ولی آنچه برایش باقی می ماند شیر بدون خامه و کم چربی است که می تواند به قیمت بسیار کمتری از شیرپرچرب بفروشد. حال اگر کشاورز هزینه ای بابت جداسازی خامه از شیر متحمل نشود، مبلغی که از فروش خامه و شیر کم چرب به دست می آورد معادل همان مبلغی خواهد بود که از فروش شیر پرچرب عایدش می شود.
زمانی که مدیلیانی و میلر، هردو از اساتید دانشکدهٔ تحصیلات تکمیلی مدیریت صنعتی ( GSIA ) در دانشگاه کارنگی ملون بودند، تئوری مذکور را استنتاج کرده و مقاله مبتکرانه ای در این زمینه نوشتند. داستان از آنجایی شروع شد که مدیلیانی و میلر علیرغم اینکه هیچ تجربه ای در زمینه مالی شرکتی نداشتند، به تدریس آن به دانشجویان بازرگانی می پرداختند و در حین مطالعه موضوع موجود، به یک ناسازگاری و تناقض رسیدند بنابراین تصمیم گرفتند با کمک یکدیگر راز این ناسازگاری را کشف کنند. در نهایت نتیجه این شد که مقاله آن ها در مجله American Economic Review به چاپ رسید، آنچه که بعدها به عنوان تئوری مدیلیانی و میلر شناخته شد. این تئوری برای اولین بار توسط مدیلیانی و میلر در سال ۱۹۵۸ ارائه شد.

wiki: قضیه مدیلیانی میلر