قضابه
لغت نامه دهخدا
قضابة.[ ق َض ْ ضا ب َ ] ( ع ص ) مؤنث قَضّاب. نیک قطعکننده امور و توانا بر آن. ( منتهی الارب ). قطاع للامور. مقتدر علیها. ( اقرب الموارد ). || شمشیر بران. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قَضّاب شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید