[ویکی فقه] قضا و قدر از عقاید قطعی
اسلامی است که در
کتاب و
سنت وارد شده و
دلایل عقلی نیز آن را
تأیید می کند.
آیات درباره قضا و قدر بسیار است که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می کنیم.
قرآن درباره قدر می فرماید: (إِنّا کلَّ شَیء خَلَقْناهُ بِقَدَر)؛
ما هر چیزی را به اندازه آفریده ایم. همچنین می فرماید: (وَ إِنْ مِنْ شَیء إِلاّ عِنْدنا خَزائِنُهُ وَما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَر مَعلْوم)؛
چیزی نیست مگر اینکه گنجینه های آن نزد ما است، و ما جز به مقدار معلوم آن را فرو نمی فرستیم.
درباره قضا نیز می فرماید:(وَ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ)؛
هرگاه
اراده قطعی
خداوند به چیزی
تعلق بگیرد، به او می گوید باش، پس آن چیز موجود می شود.
نیز می فرماید: (هُوَ الّذی خَلَقَکمْ مِنْ طین ثُمَّ قَضی أَجَلاً)؛
اوست که شما را از خاک آفرید، آنگاه اجلی را مقرر داشت.
با توجه به این
آیات و نیز
روایات متعددی که در این زمینه وجود دارد، هیچ مسلمانی نمی تواند قضا و قدر را انکار کند. هر چند معرفت تفصیلی به جزئیات مسئله لازم نیست، و اصولاً برای کسانی که آمادگی ذهنی برای فهم این گونه مسائل دقیق ندارند، ورود در آن شایسته نمی باشد، چون چه بسا ممکن است در
عقیده خود دچار
اشتباه یا
تردید شوند و به
گمراهی افتند. از این جهت
امیر مؤمنان علی (علیه السلام)خطاب به این گروه می فرماید: «طریقٌ مُظلِمٌ فلا تَسْلُکوه، و بَحرٌ عَمِیقٌ فَلا تَلِجُوه، وسِرُّ اللّهِ فلا تَتَکلَّفُوه»؛
راهی است تاریک آن را نپیمایید، دریایی است ژرف در آن وارد نشوید، و راز الهی است خود را در کشف آن به تکلّف نیاندازید.
البته هشدار
امام مربوط به کسانی است که توان فهم این گونه معارف دقیق را ندارند، وچه بسا بحث درباره آن مایه گمراهی آنان می شود. شاهد بر این مطلب آن است که آن حضرت خود در موارد دیگر به تبیین قضا و قدر پرداخته است. لذا ما نیز در حدود معرفت خود با استفاده از
قرآن و روایات و با کمک
عقل به شرح آن می پردازیم.
قضا و قدر در لغت
واژه "قدر" به معنای حد و اندازه و مقدار شی است. برای واژه "قضا" نیز معانی گوناگونی گفته شده است، که در این میان میتوان به حکم، قطعیت و فیصله دادن اشاره کرد.
قضا و قدر در اصطلاح
در اصطلاح قدر و تقدیر الهی این است که خداوند برای هر پدیده ای اندازه و حدود کمّی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق می یابد و قبل از مرحله نهایی، دارای مراتب تدریجی است و شامل مقدمات بعید و متوسط و قریب می شود و با تغییر بعضی از اسباب و شرایط و سقوط آن در یکی از مراحل تغییر می یابد و این تغییر، تغییری در تقدیر بشمار می رود.
قضاء الهی اینست که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آن را به مرحله نهایی و حتمی می رساند. این مرحله، دفعی و مربوط به فراهم شدن همه اسباب و شرایط و نیز حتمی و نهایی و غیر قابل تغییر است.
قضا و قدر تکوینی و تشریعی
...
[ویکی شیعه] قضا و قدر، از عقاید بحث برانگیز دینی. قضا به معنای حتمیت پیدا کردن پدیده های عالم با استناد به
علت تامه خود است و قدر به معنای نسبتی است که حدود اشیاء به ذات باری تعالی دارند.
هر کدام از قضا و قدر، به علمی و عینی تقسیم می شود. قضای علمی عبارت است از
علم الهی که منشأ ضرورت و حتمیت اشیاء و قضای عینی، همان ضرورت و حتمیت شیاء از جهت استناد به
واجب الوجود است. همچنین، قدر علمی، علمی است که منشأ حدود و اندازه اشیاء است و قدر عینی همان تعین وجود و اندازه اشیاء است از این جهت که به واجب الوجود منتسب می شوند. به اعتبار جهات دیگر، تقسیم بندی های دیگری نیز در مورد قضا و قدر مطرح شده است، از جمله مهم ترین این تقسیم بندی ها، تقسیم قضا و قدر به قضا و قدر تکوینی و تشریعی است.
کلمۀ «قضا» به حسب اصل لغت، همان طور که راغب در مفردات القرآن می گوید به معنی فیصله دادن است، خواه فعلی باشد و خواه قولی، خواه به خداوند نسبت داده شود و یا به غیر خداوند.
[ویکی اهل البیت] قضا و قدر از جمله مباحث کلامی است که در تاریخ کلام اسلامی از سابقه فراوانی بر خوردار است . منظور از قضا حکمی است که برای موجودات مشخص شده و قدر به معنای اندازه است . آنچه را که نباید فراموش کرد اینکه این دو جقیقت با اصل آزادی
انسان ها هیچ منافاتی ندارد .
یعنی حکم و قطع و حتمیت. در نظام آفرینش، موجودات مادی از چندین راه ممکن است به وجود بیایند، (مثلاً اگر به خانه شما از چند کوچه راه باشد، ورود به خانه شما از چند راه ممکن است) حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب پیدایش یکی از آن ها فراهم شد و تنها همان یکی تحقق یافت، این مرحله از تحقق را قضا می نامند.
یعنی اندازه و اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی و در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده و آن را بر اساس اندازه گیری و محاسبه و سنجش آفریده است. خداوند در قرآن می فرماید : "إنّا کلّ شی خلقناه بقدر؛ ما هر چیزی را به اندازه خلق کردیم(برای هر چیز اندازه ای قرار دادیم)".
قضا و قدر هر کدام به دو نوع علمی و عینی تقسیم می شود:
1- قدر یا تقدیر علمی: آن است که خداوند پیش از
آفرینش هر شیء به خصوصیات و حدود و اوصاف آن علم دارد. از قضای علمی آن است که خداوند از ضرورت وجود اشیا در ظرف تحقق علل آن ها آگاه است، یعنی
خدا از ازل می داند که هر یک از اشیا در شرایط خاصی و تحت تاثیر اسباب و علل خاصی موجود می شوند، بنابراین می توان گفت که علم پیشین خداوند به خصوصیات اشیا و ضرورت وجود آن ها همان قدر و قضا علمی است.
2- اما قضا و قدر عینی: مقصود از قدر عینی، تعیین و تحدید خصوصیات و اوصاف ذاتی و عرضی موجودات از سوی خداوند است . مقصود از قضا عینی آن است که خداوند ضرورت وجود را به مخلوقات خویش اعطا می کند .از طریق اسباب و علل وجود آن ها را تعیین می بخشد.
خداوند برای هر چیزی
علت ها و اسباب هایی قرار داده که هستی و مشخصات آن بستگی به آن ها دارد. این طور نیست که هر چه در
جهان پدید می آید، بدون رابطه با قبل و بعد و صرفاً اتفاقی و بی حساب باشد. همان گونه که در بارش برف و باران و. . . عواملی دخالت دارد.
هرگز چنین کاری بی علل و اسباب انجام نمی پذیرد، همچنین کارهای بشر از روی تصادف و اتفاق از او سر نمی¬زند، بلکه نخست چیزی را
تصور می کند، سپس به آن می اندیشد. پس از آن که فایدة واقعی یا پنداری آن را پذیرفت، به انجام آن می کوشد. پس انجام هر حادثه ای در جهان، علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر کرده است.