قصیمه

لغت نامه دهخدا

( قصیمة ) قصیمة. [ ق َ م َ ] ( ع اِ ) ریگ توده ای که غضا رویاند. ( منتهی الارب ). رملة تنبت الغضا. ( اقرب الموارد ). || جماعت درختان غضا قریب به یکدیگر. ج ، قَصیم ، قُصُم ، قصائم. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

قصیمة. [ ق َ م َ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ). و اسودبن یعفر و بشربن ابی خازم در شعر خود از آن یاد کنند. ( معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس