قصیع

لغت نامه دهخدا

قصیع. [ ق َ ] ( ع اِ ) آسیا. ( اقرب الموارد ). القصیع، کامیر، الرحی نقله ابوسعید، و قصعت الرحی الحب قصعاً؛ فضخته ، نقله الزمخشری و هو مجاز. ( تاج العروس ). || ( ص ) ریزه و خرد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): غلام قصیع؛ کودک ریزه و خرد. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس