قصور کردن


معنی انگلیسی:
fail, omit, slack, spare, neglect

واژه نامه بختیاریکا

کوتا زِیدِن

مترادف ها

underdo (فعل)
نیم پز کردن، از کار کم گذاردن، قصور کردن، نیم پخته کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس