قِصَّةالغُرْبَةِالْغَربیّه
تألیف شهاب الدین سهروردی به عربی، در حکمت و عرفان. مؤلف در مقدمه می گوید که این رساله را به دنبال قرائت رسالۀ حی بن یقظان، نوشتۀ ابن طفیل، به رشتۀ تحریر درآورده، زیرا رسالۀ ابن طفیل عاری از معانی ژرف عرفانی بوده و می بایست این معانی در رساله ای گرد هم آید. در این داستان، دو فرزند شیخ هادی یمانی به قصد صید مرغان ساحلِ دریایِ سبز به قیروان در مغرب می روند، ولی اهالی آن جا، این دو برادر را گرفتار می کنند و در چاهی تاریک می افکنند. بر بالای این چاه قصری باشکوه نهاده است و بدانان اجازه داده می شود که شب ها بدان قصر روند و در روز به چاه آیند. روزی هدهدی با نامه ای از وادی ایمن به نزد آنان می آید و نامۀ پدرشان را در چگونگی رهایی از این زندان برای آنان می آورد. اینان برطبق نامه از زندان می رهند و مراتب سلوکشان آغاز می شود. آنان در این سلوک از وادی مورچگان، جزیره یأجوج و مأجوج، کوه جودی و قوم عاد و ثمود دیدن می کنند و سرانجام به سلوک سماوی و کوه طور می رسند و با فرزانه ای ملاقات می کنند. آن فرزانه بدانان می گوید که بایستی به زندان قیروان برگردید، با این تفاوت که می توانید باز بدین جا برگردید. سهروردی در این داستان رمزی همۀ ظرایف عارفانۀ سلوک ارضی و سماوی را استادانه بیان می دارد. این نگاشته در جلد دوم مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق با ترجمه ای فارسی به چاپ رسیده است.
تألیف شهاب الدین سهروردی به عربی، در حکمت و عرفان. مؤلف در مقدمه می گوید که این رساله را به دنبال قرائت رسالۀ حی بن یقظان، نوشتۀ ابن طفیل، به رشتۀ تحریر درآورده، زیرا رسالۀ ابن طفیل عاری از معانی ژرف عرفانی بوده و می بایست این معانی در رساله ای گرد هم آید. در این داستان، دو فرزند شیخ هادی یمانی به قصد صید مرغان ساحلِ دریایِ سبز به قیروان در مغرب می روند، ولی اهالی آن جا، این دو برادر را گرفتار می کنند و در چاهی تاریک می افکنند. بر بالای این چاه قصری باشکوه نهاده است و بدانان اجازه داده می شود که شب ها بدان قصر روند و در روز به چاه آیند. روزی هدهدی با نامه ای از وادی ایمن به نزد آنان می آید و نامۀ پدرشان را در چگونگی رهایی از این زندان برای آنان می آورد. اینان برطبق نامه از زندان می رهند و مراتب سلوکشان آغاز می شود. آنان در این سلوک از وادی مورچگان، جزیره یأجوج و مأجوج، کوه جودی و قوم عاد و ثمود دیدن می کنند و سرانجام به سلوک سماوی و کوه طور می رسند و با فرزانه ای ملاقات می کنند. آن فرزانه بدانان می گوید که بایستی به زندان قیروان برگردید، با این تفاوت که می توانید باز بدین جا برگردید. سهروردی در این داستان رمزی همۀ ظرایف عارفانۀ سلوک ارضی و سماوی را استادانه بیان می دارد. این نگاشته در جلد دوم مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق با ترجمه ای فارسی به چاپ رسیده است.
wikijoo: قصهالغربهالغربیه