قصه های بلزباب برای نوه اش یا نقد عینی و بی طرفانهٔ زندگی مردم نخستین جلد سه گانهٔ همه و همه چیز است که عارف یونانی قفقازی گئورگ گورجیف نوشته است. سه گانهٔ همه و همه چیز ملاقات با مردمان برجسته ( چاپ اول انگلیسی در ۱۹۶۳ ) و زندگی واقعی است، تنها زمانی که «من هستم» ( چاپ اول به انگلیسی ۱۹۷۴ ) را دربرمی گیرد.
از آنجا که گورجیف این کتاب را با این نیت نوشت که ابزار اصلی آموزه هایش باشد، برای افزایش تلاش لازم برای خواندن و دریافتن آن، آب و تاب زیادی به آن داده است. خود گورجیف یک بار گفت: «استخوان را آن قدر گود به خاک می سپارم که سگها باید برای رسیدن به آن خاک را با چنگ بکنند. »[ ۱] کتاب به شمار شگرفی از موضوعات و پرسش ها می پردازد. ساختار اسطوره ای تمثیلی پرپهنه ای در قالب ادبی بسیار خاص خود است. [ ۲]
طرح قصه های بلزباب در اصل پیرامون نشخوار تأملات موجودی فرازمینی به نام «بلزباب» می گردد که آن ها را هنگام سفر در فضا به سوی سیارهٔ زادگاه بلزباب «کَرَتس» با کشتی فضایی کَرنَک برای نوه اش هسین تعریف می کند. بیشتر، روایت ماجراجویی ها و زحمتهای بلزباب در میان «موجودات سه مغزی» ( مردمان ) سیارهٔ زمین است. بلزباب کل تاریخ رفتارها و آداب و روسم غریب این موجودات را شرح می دهد.
قصه های بلزباب، از کتابهایی است که در اثر مارتین سیمور اسمیث به نام پرنفوذترین ۱۰۰ کتابی که تاکنون نوشته شده آورده شده با این اشاره «. . . متقاعدکننده ترین هم جوشی اندیشهٔ خاور و باختر که تا کنون دیده شده است. »[ ۳]
ترجمهٔ انگلیسی نخستین بار در ۱۹۵۰، پس از مرگ گورجیف به چاپ رسید. گورجیف پیش از مرگ اجازهٔ انتشار آن را داد. در شناساگری که برای همه و همه چیز نوشته و در سرآغاز تمامی بخش های سه گانه آورده شده است، جورج ایوانویچ گورجیف هدفش را از انتشار این متن ها چنین عنوان می کند:
نسخهٔ انگلیسی ۱۹۵۰ با راهنمایی شخصی نویسنده از سوی گروهی مترجم که خود برگزیده بود و بنا به فردیت های تعریف شده شان به ویژه آموزش داده بود، پیش برده شد. در چاپ ۱۹۹۹ آن اشتباهات درست شده و دو بندی که از فصل ۳۲ «هیپنوتیسم» در چاپهای اول حذف شده بود، به آن افزوده شد. ( 5 )
به ابتکار ژان دوسالزمن ترجمهٔ دیگری از سوی گروه مترجمان که دربرگیرندهٔ اعضای بنیاد گورجیف نیویورک بودند و با کمک اعضای انجمن گورجیف ( لندن ) و نهاد گورجیف ( پاریس ) قصه های بلزباب برای نوه اش از نو ترجمه و نخست در ۱۹۹۲ به چاپ رسید. این ترجمه از سوی بسیاری از پیروان گورجیف انحطاطی بزرگ و بی احترامی به کار گورجیف پنداشته شد. ( 6 )
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاز آنجا که گورجیف این کتاب را با این نیت نوشت که ابزار اصلی آموزه هایش باشد، برای افزایش تلاش لازم برای خواندن و دریافتن آن، آب و تاب زیادی به آن داده است. خود گورجیف یک بار گفت: «استخوان را آن قدر گود به خاک می سپارم که سگها باید برای رسیدن به آن خاک را با چنگ بکنند. »[ ۱] کتاب به شمار شگرفی از موضوعات و پرسش ها می پردازد. ساختار اسطوره ای تمثیلی پرپهنه ای در قالب ادبی بسیار خاص خود است. [ ۲]
طرح قصه های بلزباب در اصل پیرامون نشخوار تأملات موجودی فرازمینی به نام «بلزباب» می گردد که آن ها را هنگام سفر در فضا به سوی سیارهٔ زادگاه بلزباب «کَرَتس» با کشتی فضایی کَرنَک برای نوه اش هسین تعریف می کند. بیشتر، روایت ماجراجویی ها و زحمتهای بلزباب در میان «موجودات سه مغزی» ( مردمان ) سیارهٔ زمین است. بلزباب کل تاریخ رفتارها و آداب و روسم غریب این موجودات را شرح می دهد.
قصه های بلزباب، از کتابهایی است که در اثر مارتین سیمور اسمیث به نام پرنفوذترین ۱۰۰ کتابی که تاکنون نوشته شده آورده شده با این اشاره «. . . متقاعدکننده ترین هم جوشی اندیشهٔ خاور و باختر که تا کنون دیده شده است. »[ ۳]
ترجمهٔ انگلیسی نخستین بار در ۱۹۵۰، پس از مرگ گورجیف به چاپ رسید. گورجیف پیش از مرگ اجازهٔ انتشار آن را داد. در شناساگری که برای همه و همه چیز نوشته و در سرآغاز تمامی بخش های سه گانه آورده شده است، جورج ایوانویچ گورجیف هدفش را از انتشار این متن ها چنین عنوان می کند:
نسخهٔ انگلیسی ۱۹۵۰ با راهنمایی شخصی نویسنده از سوی گروهی مترجم که خود برگزیده بود و بنا به فردیت های تعریف شده شان به ویژه آموزش داده بود، پیش برده شد. در چاپ ۱۹۹۹ آن اشتباهات درست شده و دو بندی که از فصل ۳۲ «هیپنوتیسم» در چاپهای اول حذف شده بود، به آن افزوده شد. ( 5 )
به ابتکار ژان دوسالزمن ترجمهٔ دیگری از سوی گروه مترجمان که دربرگیرندهٔ اعضای بنیاد گورجیف نیویورک بودند و با کمک اعضای انجمن گورجیف ( لندن ) و نهاد گورجیف ( پاریس ) قصه های بلزباب برای نوه اش از نو ترجمه و نخست در ۱۹۹۲ به چاپ رسید. این ترجمه از سوی بسیاری از پیروان گورجیف انحطاطی بزرگ و بی احترامی به کار گورجیف پنداشته شد. ( 6 )