[ویکی اهل البیت] "هابیل و قابیل" نام دو فرزند از فرزندان حضرت آدم ابوالبشر است؛ نام این دو برادر در قرآن نیامده بلکه با تعبیر "إبنی آدم" از آن دو یاد شده که خطاب به پیامبر اسلام میفرماید: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ»؛ و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان.
اما در روایات نام آنها بیان شده که نامشان، "هابیل و قابیل" بوده است.
ماجرای آن دو برادر فقط در آیات 27 إلی 31 سوره مائده ذکر شده با بیان این که، وقتی حضرت آدم علیه السلام اولین پیامبر الهی، از طرف خدا مأمور شد که "هابیل" را به عنوان وصی و جانشین خود انتخاب کند، حسادت قابیل که ناشی از انتخاب هابیل به عنوان وصی آدم و إعطای اسم أعظم و اختصاصات نبوت به هابیل بود، او را به مخالفت با این دستور خدا برانگیخت و به این امر اعتراض کرد؛ چون توهّم شایستگی خود بر هابیل را داشت اما خداوند جهت نشان دادن مقام و منزلت "هابیل" بر "قابیل"، دستور داد که برای خدا قربانی انجام دهند. قربانی هر کس پذیرفته شد، وصی حضرت آدم است؛ در نتیجه قربانی هابیل پذیرفته شد، اما قربانی قابیل مورد قبول واقع نشد و این امر موجب شد که قابیل دست به قتل برادر خود بزند. بنابر مطالب گفته شده در این داستان، ابتدا دو مسأله مورد بررسی قرار میگیرد:
قرآن از این مسأله سخنی به میان نیاورده و فقط از قربانی سخن گفته است ولی در روایتی، امام صادق علیهالسلام به زراره فرمودند: خداوند به آدم وحی فرمود که اختصاصات نبوت را به هابیل تسلیم نماید و إسم اعظم را به او تعلیم دهد و او را وصی خود قرار بدهد؛ قابیل چون از حیث سنی بزرگتر از هابیل بود و خود را شایسته تر از برادرش میدانست، به هابیل حسادت کرد.
حضرت آدم بنا به فرمان خداوند به آن دو برادر دستور داد که در راه خدا قربانی کنند؛ قربانی هر کدام مورد قبول واقع شد وصی و جانشین پدر گردد؛ نتیجهی آزمایش الهی به نفع هابیل شد به همین سبب حسادت قابیل شعلهور شد.
در ابتدای همین روایت، وقتی زراره به حضرت عرض میکند: مردم عقیده دارند که اختلاف هابیل و قابیل به خاطر ازدواج آنها با خواهرشان بوده،
حضرت در جواب این سخن زراره میفرماید: این عقیده، نادرست و سخیف است که با کمال بیشرمی چنین نسبت ناروائی به حضرت آدم، اولین پیغمبر و خلیفهی خدا میدهند و حال آن که ده هزار سال پیش از خلقت آدم خداوند به قلم قدرت، حوادث و اموری را که تا روز قیامت در عالم باید جاری شود، در لوح محفوظ نوشته و حلالها و حرامها تعین نموده که از جملهی محرّمات، ازدواج برادر با خواهر و فرزند با مادر است که تا روز قیامت حرام خواهد بود.
اما در روایات نام آنها بیان شده که نامشان، "هابیل و قابیل" بوده است.
ماجرای آن دو برادر فقط در آیات 27 إلی 31 سوره مائده ذکر شده با بیان این که، وقتی حضرت آدم علیه السلام اولین پیامبر الهی، از طرف خدا مأمور شد که "هابیل" را به عنوان وصی و جانشین خود انتخاب کند، حسادت قابیل که ناشی از انتخاب هابیل به عنوان وصی آدم و إعطای اسم أعظم و اختصاصات نبوت به هابیل بود، او را به مخالفت با این دستور خدا برانگیخت و به این امر اعتراض کرد؛ چون توهّم شایستگی خود بر هابیل را داشت اما خداوند جهت نشان دادن مقام و منزلت "هابیل" بر "قابیل"، دستور داد که برای خدا قربانی انجام دهند. قربانی هر کس پذیرفته شد، وصی حضرت آدم است؛ در نتیجه قربانی هابیل پذیرفته شد، اما قربانی قابیل مورد قبول واقع نشد و این امر موجب شد که قابیل دست به قتل برادر خود بزند. بنابر مطالب گفته شده در این داستان، ابتدا دو مسأله مورد بررسی قرار میگیرد:
قرآن از این مسأله سخنی به میان نیاورده و فقط از قربانی سخن گفته است ولی در روایتی، امام صادق علیهالسلام به زراره فرمودند: خداوند به آدم وحی فرمود که اختصاصات نبوت را به هابیل تسلیم نماید و إسم اعظم را به او تعلیم دهد و او را وصی خود قرار بدهد؛ قابیل چون از حیث سنی بزرگتر از هابیل بود و خود را شایسته تر از برادرش میدانست، به هابیل حسادت کرد.
حضرت آدم بنا به فرمان خداوند به آن دو برادر دستور داد که در راه خدا قربانی کنند؛ قربانی هر کدام مورد قبول واقع شد وصی و جانشین پدر گردد؛ نتیجهی آزمایش الهی به نفع هابیل شد به همین سبب حسادت قابیل شعلهور شد.
در ابتدای همین روایت، وقتی زراره به حضرت عرض میکند: مردم عقیده دارند که اختلاف هابیل و قابیل به خاطر ازدواج آنها با خواهرشان بوده،
حضرت در جواب این سخن زراره میفرماید: این عقیده، نادرست و سخیف است که با کمال بیشرمی چنین نسبت ناروائی به حضرت آدم، اولین پیغمبر و خلیفهی خدا میدهند و حال آن که ده هزار سال پیش از خلقت آدم خداوند به قلم قدرت، حوادث و اموری را که تا روز قیامت در عالم باید جاری شود، در لوح محفوظ نوشته و حلالها و حرامها تعین نموده که از جملهی محرّمات، ازدواج برادر با خواهر و فرزند با مادر است که تا روز قیامت حرام خواهد بود.
wikiahlb: قصه_هابیل_و_قابیل