قصه دراز کردن. [ ق ِص ْ ص َ / ص ِ دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از پرگوئی و بسیار گفتن سخنان بی فایده و بی ماحصل باشد. ( برهان ) ( انجمن آرای ناصری ) : معاشران گره از زلف یار باز کنیدشبی خوش است به این قصه اش دراز کنید.حافظ ( از آنندراج ).