[ویکی نور] قصه حی بن یقظان و قصه سلامان و ابسال، تألیف سید ضیاءالدین سجادی، تحقیق و بررسی سه قصه رمزی و تمثیلی فلسفی و عرفانی حى بن یقظان، سلامان و اَبسال و غربة الغربیة است.
«قصه حی بن یقظان»، به روایت ابوعلى سینا، سهروردى، ابن طفیل، «قصه سلامان و ابسال»، به روایت ابن سینا، ابن طفیل، خواجه نصیر، محمود بن میرزا علی، عبدالرحمن جامی و «قصة غربة الغربیة»، به قلم سهروردی است.
این اثر، مشتمل بر مقدمه، هشت بخش و یک استدراک است.
محقق در رابطه با منبع اصلی در تألیف کتاب مینویسد: «باید اعتراف کنم که در این تألیف بیشتر از پژوهشهاى گرانبهاى استاد دانش پژوه استفاده کرده ام».
نویسنده کتاب در مقدمه، سیر آشنایی با قصه حی بن یقظان و تحقیقات خود در این زمینه را بهتفصیل توضیح داده است. در بخشی از این نوشتار چنین میخوانیم: «در دوران دانشجویى با مطالعه کتاب جامى، تألیف مرحوم علىاصغر حکمت، مثنوى سلامان و ابسال جامى را، که دومین مثنوى هفت اورنگ اوست، شناختم. در آن کتاب با اشاره به اصل قصه در کتاب اشارات ابوعلى سینا و شرح خواجه نصیر، این قصه بهاختصار نقل شده و در حواشى از ترجمه انگلیسى آن به قلم فیتز جرالد، نیز از ترجمه حنین بن اسحاق از یونانى، نام برده و ابیاتى از مثنوى جامى برگزیده و در متن کتاب آورده است. همچنین اسرار حکمة المشرقیه در حالات حى بن یقظان از ابن طفیل اندلسى جزء مآخذ قابل مطالعه آمده و به سلامان و ابسال، با تصحیح و مقدمه مرحوم غلامرضا رشید یاسمى، نیز اشاره کرده است».
سپس ادامه تحقیقاتش را چنین توضیح میدهد: «در این مدت باز ، در زمینه اصل و مأخذ دو قصه و تجزیه و تحلیل آنها، همچنین تطبیق اجزای مختلف و قصه هاى فرعى با سایر داستانها و روایات ملل و اقوام، تحقیقات دیگرى انجام گرفت. در این حال، چند نسخه خطى، در فهرستها و تحقیقات استاد ارجمند محمدتقى دانش پژوه جلب توجه کرد، که همه را در این تألیف آورده و از آنها استفاده کرده ام؛ از آن جمله، قصیده حىّ بن یقظان به عربى است و یک شرح فارسى سلامان و ابسال که نسخه منحصربه فرد آن را ایشان معرفى کرده اند و پیش از سلامان و ابسال جامى آورده ام».
«قصه حی بن یقظان»، به روایت ابوعلى سینا، سهروردى، ابن طفیل، «قصه سلامان و ابسال»، به روایت ابن سینا، ابن طفیل، خواجه نصیر، محمود بن میرزا علی، عبدالرحمن جامی و «قصة غربة الغربیة»، به قلم سهروردی است.
این اثر، مشتمل بر مقدمه، هشت بخش و یک استدراک است.
محقق در رابطه با منبع اصلی در تألیف کتاب مینویسد: «باید اعتراف کنم که در این تألیف بیشتر از پژوهشهاى گرانبهاى استاد دانش پژوه استفاده کرده ام».
نویسنده کتاب در مقدمه، سیر آشنایی با قصه حی بن یقظان و تحقیقات خود در این زمینه را بهتفصیل توضیح داده است. در بخشی از این نوشتار چنین میخوانیم: «در دوران دانشجویى با مطالعه کتاب جامى، تألیف مرحوم علىاصغر حکمت، مثنوى سلامان و ابسال جامى را، که دومین مثنوى هفت اورنگ اوست، شناختم. در آن کتاب با اشاره به اصل قصه در کتاب اشارات ابوعلى سینا و شرح خواجه نصیر، این قصه بهاختصار نقل شده و در حواشى از ترجمه انگلیسى آن به قلم فیتز جرالد، نیز از ترجمه حنین بن اسحاق از یونانى، نام برده و ابیاتى از مثنوى جامى برگزیده و در متن کتاب آورده است. همچنین اسرار حکمة المشرقیه در حالات حى بن یقظان از ابن طفیل اندلسى جزء مآخذ قابل مطالعه آمده و به سلامان و ابسال، با تصحیح و مقدمه مرحوم غلامرضا رشید یاسمى، نیز اشاره کرده است».
سپس ادامه تحقیقاتش را چنین توضیح میدهد: «در این مدت باز ، در زمینه اصل و مأخذ دو قصه و تجزیه و تحلیل آنها، همچنین تطبیق اجزای مختلف و قصه هاى فرعى با سایر داستانها و روایات ملل و اقوام، تحقیقات دیگرى انجام گرفت. در این حال، چند نسخه خطى، در فهرستها و تحقیقات استاد ارجمند محمدتقى دانش پژوه جلب توجه کرد، که همه را در این تألیف آورده و از آنها استفاده کرده ام؛ از آن جمله، قصیده حىّ بن یقظان به عربى است و یک شرح فارسى سلامان و ابسال که نسخه منحصربه فرد آن را ایشان معرفى کرده اند و پیش از سلامان و ابسال جامى آورده ام».
wikinoor: قصه_حی_بن_یقظان_و_قصه_سلامان_و_ابسال