[ویکی الکتاب] معنی قَصَصاً: به صورت دنبال جای پا را گرفتن و رفتن (عبارت "فَـﭑرْتَدَّا عَلَیٰ ءَاثَارِهِمَا قَصَصاً "یعنی با پی گرفتن جای پای خود از همان راهی که آمده بودن برگشتند)
معنی قَصَّ: حکایت کرد - داستان نقل کرد- قصّه گفت(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصیه و قصص به مع...
معنی یَقُصُّ: حکایت می کند - داستان نقل می کند- قصّه می گوید(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصیه و...
معنی یَقُصُّونَ: حکایت می کنند - داستان نقل می کنند- قصّه می گویند(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصی...
ریشه کلمه:
قصص (۳۰ بار)
(به فتح ق، ص) سرگذشت و تعقیب و نقل قصه. مصدر و اسم هر دو آمده است. طبرسی ذیل آیه 62 بقره فرموده: قصص به معنی قصه و سرگذشت است و در ذیل آیه 111 یوسف فرموده: قصص خبری است که بعضی پشت سر بعضی باشد از اخبار گذشتگان علی هذا قصص مفرد است، راغب آن را جمع دانسته و گوید: قصص اخباری است پی جوئی و پیروی شده. اصل قَصّ و قَصَص به معنی پی جویی است «قَصَّ اَثَرَهُ قَصّاً وَ قَصَصاً: تَبَعَّهُ شَیئاً بَعْدَ شَیْءٍ» سرگذشت را از آن قصص و قصّه گویند که گوینده آن را تعقیب میکند و در دنبال آن است. . چون موسی پیش شعیب آمد و سرگذشت خویش را حکایت کرد گفت نترس از قوم ستمکاران نجات یافتی. در مجمع و اقرب و مصباح گفته: «قَصَّ الْخَبَرَ» یعنی سرگذشت را آنطور که بود حکایت کرد. * . مادر موسی به خواهرش گفت: او را بجوی«قصّ» در اینجا به معنی اصلی به کار رفته. * . بعضی قصص را در آیه مصدر گرفته و احسن البیان گفتهاند ولی اسم بهتر است یعنی ما بهترین سرگذشت را برای تو حکایت میکنیم. * . قصصاً در آیه به معنی پی جویی و اتباع اثر است و آن مصدر است در موضع حال، تقدیرش«یَقُصَّانِ الْاَثَرَ قَصَصاً» میباشد یعنی گفت: آن همان است که میجستیم و پی جویانه به نشانه قدمهای خویش بازگشتند.
معنی قَصَّ: حکایت کرد - داستان نقل کرد- قصّه گفت(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصیه و قصص به مع...
معنی یَقُصُّ: حکایت می کند - داستان نقل می کند- قصّه می گوید(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصیه و...
معنی یَقُصُّونَ: حکایت می کنند - داستان نقل می کنند- قصّه می گویند(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصی...
ریشه کلمه:
قصص (۳۰ بار)
(به فتح ق، ص) سرگذشت و تعقیب و نقل قصه. مصدر و اسم هر دو آمده است. طبرسی ذیل آیه 62 بقره فرموده: قصص به معنی قصه و سرگذشت است و در ذیل آیه 111 یوسف فرموده: قصص خبری است که بعضی پشت سر بعضی باشد از اخبار گذشتگان علی هذا قصص مفرد است، راغب آن را جمع دانسته و گوید: قصص اخباری است پی جوئی و پیروی شده. اصل قَصّ و قَصَص به معنی پی جویی است «قَصَّ اَثَرَهُ قَصّاً وَ قَصَصاً: تَبَعَّهُ شَیئاً بَعْدَ شَیْءٍ» سرگذشت را از آن قصص و قصّه گویند که گوینده آن را تعقیب میکند و در دنبال آن است. . چون موسی پیش شعیب آمد و سرگذشت خویش را حکایت کرد گفت نترس از قوم ستمکاران نجات یافتی. در مجمع و اقرب و مصباح گفته: «قَصَّ الْخَبَرَ» یعنی سرگذشت را آنطور که بود حکایت کرد. * . مادر موسی به خواهرش گفت: او را بجوی«قصّ» در اینجا به معنی اصلی به کار رفته. * . بعضی قصص را در آیه مصدر گرفته و احسن البیان گفتهاند ولی اسم بهتر است یعنی ما بهترین سرگذشت را برای تو حکایت میکنیم. * . قصصاً در آیه به معنی پی جویی و اتباع اثر است و آن مصدر است در موضع حال، تقدیرش«یَقُصَّانِ الْاَثَرَ قَصَصاً» میباشد یعنی گفت: آن همان است که میجستیم و پی جویانه به نشانه قدمهای خویش بازگشتند.
wikialkb: قَصَصا