قصر قمشه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
واژه ای مرکب از قصر …, قم ( ۱_قوم و خویشاوندان )
( 2_قمپ در زبان محلی به معنی چشمه یا جای پر آب که اشاره به چشمه بزرگ آبی در این محل به نام چشمه جوشک دارد )
شه ( شاه )
قصر قوم شاه
یا قصر نزدیک قمپ یا چشمه مربوط به شاه
( 2_قمپ در زبان محلی به معنی چشمه یا جای پر آب که اشاره به چشمه بزرگ آبی در این محل به نام چشمه جوشک دارد )
شه ( شاه )
قصر قوم شاه
یا قصر نزدیک قمپ یا چشمه مربوط به شاه