قصبچه


معنی انگلیسی:
hamlet

لغت نامه دهخدا

قصبچه. [ ق َ ص َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) پارچه از قسم کتان. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). رجوع به قصب شود :
قصبچه ام که تو پودش مجاز پنداری
حقیقت است همه تار او یقین بنگر.
نظام قاری.
|| ( اِ مصغر ) قصبه کوچک. شهر کوچک.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پارچه ای از قسمی کتان .

فرهنگ معین

(قَ صَ چِ ) [ ع - فا. ] (اِ. ) پارچه ای از قسمی کتان .

پیشنهاد کاربران

قصبه کوچک
دهستان کوچک
. . شهر کلین قصبچه ای است. خانه ها و عمارات عالی خوب دارد
سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلجی به روسیه _حیرت نامه

بپرس